تفکر خلاق در کودکان
بیش تر وقت ها، خلاقیت شگفت انگیزی در نقاشی های کودکان، بازی های نمایشی و زبان اختراعی آن ها می بینیم. کودکان، تخلیلشان را در سخن گفتن خود به نمایش می گذارند. ما به عنوان آموزشگران آن ها نقش مهمی در تقویت توانایی شان در هنر، ارائه ی نمایش، تفکر خلاق در کودکان و پاسخ های خلاق آن ها به مشکلات داریم.
بیش تر وقت ها، اولویت های ما سالم و ایمن نگه داشتن کودکان، آموزش مهارت های علمی همچون شناخت رنگ و فرم، آموزش رفتارهای اجتماعی، مهارت های ریاضی و خواندن و نوشتن، هستند.
ما با اختصاص همه ی وقت خود به این حوزه ها، فرصت کم تری برای تفکر درباره ی اهمیت پرداختن به توانایی های خلاقانه کودکان داریم، در حالی که نیروی خلاقیت، علاقه ی کودکان را به آموختن افزایش می دهد و پیشرفت ذهنی آن ها را تقویت می کند.
خلاقیت چیست؟
اگر از پنج آموزشگر بخواهید که خلاقیت را تعریف کنند، احتمالا پنج پاسخ گوناگون خواهید گرفت:
یک تعریف خلاقیت، بر فرآیند تفکر واگرا متمرکز است، که شامل موارد زیر است:
کنار گذاشتن ایده های کهنه
ایجاد ارتباط های تازه
گسترش مرزهای دانش
پرداختن به ایده های جالب
دستیابی به درک عمیق تر از راه هنر
نقاشی انگشتی و با سه پایه و در حال گوش دادن به قطعه ای موسیقی کلاسیک، طراحی، کار با سفال، کار چاپ، بازی با نشاسته با انگشتان، تنها نمونه های اندکی از فعالیت های هنری هستند که خلاقیت را تقویت می کنند و هم اکنون در بسیاری کلاس های کودکان به آن ها می پردازند.
مشاهده ی دقیق، کشف های خلاق را آشکار می کند. برای نمونه یک آموزشگر ممکن است یک قلم موی بزرگ نقاشی و یک فنجان رنگ آبی را به یک کودک پیش دبستانی بدهد. او ممکن است به هر قطعه ی آبی که روی کاغذش هست توجه کند.
امکان دارد در یک شادی رویایی، قلم مویش را به رنگ آبی روی کاغذش آغشته کند و با چشمان شگفت زده، نوار اولیه ی آبی را که در رنگ غرق می شود، نگاه کند و قطره های بزرگی را که از رنگ آبی که آرام از کاغذ پایین می خزد، دنبال می کند، او از خلق سایه ی آبی بیش تر حیرت می کند.
در این مشاهده، آموزشگر می تواند کشف کودکان را هنگامی که لایه های بیش تر، تغییرات تراکم رنگ و مقدار بیش تری شره (ریزش) رنگ ایجاد می کنند، تحسین کند. حساسیت شما به قدرت کشف کودکان، اشتیاق آن ها را برمی انگیزد و زمینه های خلاقیت کودکان را فراهم می کند.
پیوند هنر و خلاقیت
امروزه همه متخصصان تعلیموتربیت، اذعان دارند که یادگیری زمانی به بهترین نحو صورت میگیرد که توأم با عمل باشد. ازاینرو هنر و فعالیتهای هنری بهترین فرصت را برای یادگیری بهتر فراهم میآورد.
هنر نهتنها منجر به یادگیری عمیقتر میشود، بلکه در ایجاد خود پنداره مثبت در افراد و افزایش توانایی قدرت تخیل و خلاقیت در آنها مؤثر است. اولین بار افلاطون بود که درباره «آموزش از طریق هنر» سخن گفت. به گفته وی، حساسیت هنری زیربنای تعادل روانی است.
رابطه میان هنر و خلاقیت، رابطهای دوسویه است. از یکسو هنر بر خلاقیت تأثیرگذار است و موجب خلق اثر هنری میشود و از سوی دیگر هنر و آموزشهای هنری منجر به افزایش خلاقیت و نوآوری در کودکان میگردد. «بدون خلاقیت ما اصلاً هنر، ادبیات، علم، نوآوری و حل مسئله نداریم.
از سوی دیگر، اغلب بیان میشود که آموزش هنر وسیلهای برای توسعه تفکر خلاق و انتقادی است. ازاینرو اغلب فرض میشود که آموزش هنر تأثیر مثبتی در سه زیرمجموعه از مهارتهایی که بهعنوان مهارتهای نوآوری تعریف میکنیم دارد که عبارتاند از مهارتهای فنی، از جمله در برخی از موضوعات غیر هنری، مهارتهایی در تفکر و خلاقیت و مهارتهای رفتاری و اجتماعی»