بهبود فرایند چیست؟
بهبود فرآیند های کسب و کار (BPI) مجموعهای از رویکردها و ابزارها را گویند که مدیران با بکار گیری آن ها، به ارتقاء کارایی و عملکرد سازمان خود میپردازند. همانطور که از عبارت “بهبود فرآیند های کسب و کار” مشخص است، تمرکز اصلی این موضوع روی تغییر در فرآیند های کسب و کار جهت بهبود اثربخشی آن ها میباشد. این اقدام از مناظر مختلف در سازمان به اجرا در می آید که در ادامه بدان پرداخته می شود. سازمانهایی که در آنها ابزارها و مفاهیم بهبود فرآیندهای کسب و کار بکارگرفته میشود، ویژگیهای زیر را دارند:
برای مطالعه کامل به مقاله بهبود فرایند چیست سایت بریفبوک مراحعه کنید.
مدیران و کارکنان سازمان فرآیندهای کسب و کاری که در آنها دخیل هستند را میشناسند و آنها را به صورت نقشهی فرآیندی، روش اجرایی و یا هر سند دیگری که نشان دهندهی چگونگی انجام کار ها در یک فرآیند است، میتوانند نمایش دهند.
مدیران میزان کارایی فرآیندها را در قالب شاخصهای کیفی و کمی ورودی و خروجی فرآیند ها ارزیابی میکنند.
مدیران ارشد سازمان بطور سیستماتیک روی موضوع فرآیندها سرمایه گذاری میکنند. برخی اوقات این سرمایه گذاری روی بهبود عملیات فعلی سازمان مانند فرآیند تحلیل سفارشات مشتری انجام گرفته و برخی اوقات روی ابزاری برای رشد موقعیت رقابتی سازمان خواهد بود، مانند فرآیند تدوین استراتژیهای سازمان.
البته شایان ذکر است که سازمانهایی که برنامهی بهبود فرآیند های کسب و کار ندارند نیز ممکن است این ویژگیها را داشته باشند. اما آنها برنامههای بهبود فرآیند های کسب و کار را به صورت موردی و غیر یکپارچه صورت می دهند.
بهبود فرآیندهای کسب و کار ابزاری است که میتواند در هر سطحی از سازمان ها بکار گرفته شود. یک مدیر میانی میتواند در سطح واحد خود و یک مدیر ارشد میتواند در سطح کل سازمان از این ابزار برای ایجاد بهبود استفاده نماید. اما آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است حفظ یکپارچگی سازمان از منظر فرآیندی و خودداری از عملکرد مستقل در سازمان است.
احساس نیاز برای اقدام به انجام بهبود فرآیند های کسب و کار در سازمان ها بر اثر رخداد های مختلفی ایجاد میشود. این رخداد ها شامل عدم کارایی ها و مشکلات موجود در عملکرد سازمان میباشد. بطور مثال، کارا که مدیر یک مرکز فروش منطقهای یک شرکت بزرگ فروش محصولات است، متوجه شده است که میزان فروش در شعبهی تحت مدیریت او، تقریبا 5% کمتر از میزان فروش در دیگر شعب شرکت میباشد. با وجود اینکه کارمندان او به شدت کار می کنند ولی به اهداف خود دست پیدا نمیکنند. کارا تصمیم گرفته است تا فرآیندهای کلیدی سازمان خود (مانند نحوهی محاسبهی حساب مشتریان) را شناسایی نماید تا بررسی کند که آیا میتوان تغییری در جهت بهبود کارایی در فرآیند های شناسایی شده ایجاد نمود.
تغییر جدی و بزرگ در چشمانداز کسب و کار نیز میتواند باعث شروع پروژه های بهبود فرآیندها در سازمانها باشند. نمونههایی در تغییرات در کسب و کار که میتوانند راهاندازهایی برای پروژههای بهبود فرآیندها باشند، عبارتند از بکارگیری فناوریهای نوین، تغییر ناگهانی در سلایق مشتریان و حضور رقبای جدید در بازار. بطور مثال، مارکوس یکی از مدیران حوزهی منابع انسانی یک شرکت است که در آن کارکنان دارای سهام در سود و زیان شرکت میباشند.