خلاصه کتاب جزء از کل
«جزء از کل (به انگلیسی: A Fraction of the Whole) رمانی نوشته استیو تولتز است که در سال 2008 نوشته شدهاست. این کتاب درباره? خانواده عجیب و غریب دین و اطرافیان و آشنایان آنها است.
برای مطالعه خلاصه کتاب جزء از کل به سایت ذهن مرراجعه کنید.
از ویژگیهای بارز اثر، طنز سیاه و درخشانی است که در سرتاسر اثر گسترده میشود و نمود آن را در عبارات و جملهها و دیالوگها و نوع زیست و تفکر آدمها و دیدگاه شان نسبت به هستی میتوان یافت. نمونهها بسیارند و شوخی با نام جسپر و صدا زدن اشتباهش -کسپر- که هر بار وجوه مختلفی مییابد و از زاویهای متفاوت به آن پرداخته میشود مثالزدنی است.
طنزی که هر بار به شکلی رخ میدهد و از اغراقی ظریف و آشنازدایی- نمونه اش: آشنایی با هری وست و ماجراهای کتاب راهنمای تبهکاری- بهره میگیرد. و واکنش مخاطب به آن همراه با قهقهه و لبخند و نیشخند و زهرخند است. «جزء از کل» در مورد مارتین دین فیلسوف یا شبه فیلسوف است که ناگزیر از فلسفیدن است.
فلسفیدنی که آمیخته به جنون و طنز و روان پریشی و پارانویا است. فسلفیدن او و همینطور متعاقب آن اثر، خالی از شعار است و علاوه بر اندیشمند بودن و نمایاندن آن به عنوان اثری صاحب تفکر، تاثیرش را بر زندگی شخصیتها نشان میدهد و از این طریق ماجراها شکل میگیرند.
فلسفه و عمقی که در عنوان اثر – جزیی از کل- جاری است و در جاهای مختلف با وجوه متفاوت روبهرو میشویم، از جزیی از وجود پدر بودن جسپر تا دریافت کاهنده و جزیی آدمها از کلیت همدیگر و هستی، وجوهی هستند که نوع ارایه دنیای آدمهای اثر چون کشف و شهودی برای مخاطب اتفاق میافتد.
معمولترین مسائل روزمره موجب متبلور شدن برداشتهای فلسفی عمیق میشود و تفکر فلسفی اتفاقهای ساده و معمولی و گاهی بیارزشی را رقم میزند.
اثر هم رگههایی از گروتسک و هم ابزوردیسم دارد. وقایعی که اتفاق میافتد و کنش و واکنش شخصیتها و نظرات شان در این مورد حسهای مختلف و متضادی را همزمان در مخاطب ایجاد میکند – چون احساس شادی و غم توامان- که بر گروتسک بودن آن صحه میگذارد. همچنین اعمال شخصیتها و تلاشهای بینتیجه شان و جریاناتی که رخ میدهد انباشته از پوچی است و ابزوردیسم سیاهی را شکل میدهد.
از ویژگیهای بارز اثر، طنز سیاه و درخشانی است که در سرتاسر اثر گسترده میشود و نمود آن را در عبارات و جملهها و دیالوگها و نوع زیست و تفکر آدمها و دیدگاه شان نسبت به هستی میتوان یافت.
زبان اثر هماهنگ با لحن راوی و فضاسازی آن است و جملات و ترکیبات بدیع و دور از ذهنی که نویسنده با آن اثر را ساخته است علاوه بر نشستن در بافت داستان موجب میشود که هر بار مخاطب به عقب برگردد و خوانشی چندباره از آنها داشته باشد.
ترکیباتی که هم از کلیشهها استفاده کرده و هم کلیشه زدایی کرده و هم ادای دینی است به این زبان بازیگوش، طنز آلود، خلاق و حاضر جواب در متقدمانی که این زبان را پروردهاند. شباهتها و تفاوتهای با مسما و قرینهپردازیها – نمونهاش: شل زدن مارتین وتری و هری- و تناظرهای اثر از ظرایف و جزیینگری آن خبر میدهد.
شخصیتپردازی اثر پرورده و چند بعدی است و برای هر کدام از شخصیتها میتوان دست کم 10 صفت و چند ویژگی اصلی بیان کرد. هر کدام از شخصیتها جهانبینی ویژه خود را دارند و نویسنده در بیان دنیای درون و برون آنها موفق است و جالب اینکه هر کدام کم و بیش طی اثر دچار تحول میشوند.
از تعدیل نظریات مارتین تا تبدیل شدنتری به آنچه علیهاش مبارزه میکرد، یعنی یک دلال فاسد ورزشی و ثروتمند شدن انوک، کسی که از ثروتمندها چندشش میشد و در نهایت جسپری که متوجه میشود به جای تناسخی از پدر، شکل دیگری از مادرش است.
زندگی شخصیتها هم در طول – از کودکی تا بزرگسالی و مرگ- و هم در عرض و عمق ارایه میشود. شخصیتهای اثر به تبعیت از فضای آن هر کدام کم و بیش برخوردار از جنون و دیوانگیاند و این جنون گاهی جنبه جمعی به خود میگیرد و آدمها در افکار و اقدامات جنون آمیزشان- جعبه پیشنهادات- با هم دست به یکی میشوند و دنیای دیوانه دیوانه اثر را میسازند.
با وجود شرارت و اعمال فاجعهباری که شخصیتها انجام میدهند – بلایی که مارتین با ترغیبتری سر پایش میآورد وتری هم به نوبه خود به شکل دیگری جبران میکند- مخاطب، انسان بودن و ناتوانی شخصیتها را میپذیرد و با آنها همذات پنداری میکند. به عبارتی همه آنها خاکستریاند.