اینفلوئنسر مارکتینگ

اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing) شیوه جدیدی نیست و سالیان سال است که به‌کار گرفته می‌شود. این موضوع به یکی از موضوعات داغ بازاریابان تبدیل شده است.

احتمالاً دلیلش این است که بازاریابی سنتی گران و ناکارآمد است و اینفلوئنسر مارکتینگ می‌تواند جایگزین مناسبی باشد. مهم‌تر از آن اینکه مصرف‌کنندگان علاقه ندارند مورد هجمه تبلیغات قرار بگیرند و پیام‌های تبلیغاتی هر روز بیش از قبل بی‌اعتبار می‌شوند.

اصولی که باید در اینفلوئنسر مارکتینگ رعایت کنیم

اینفلوئنسر مارکتینگ باید صادقانه و قابل‌اعتماد باشد. اینفلوئنسر درباره محصول صحبت می‌کند، نه به این خاطر که برای تبلیغ آن پول دریافت می‌کند، بلکه به این دلیل که آن محصول را دوست دارد و آن را مفید می‌داند.

بنابراین اینفلوئنسر مارکتینگ زمان می‌برد و باید شفاف و صادقانه باشد. اینفلوئنسر درباره خوبی و بدی کالاهایتان صحبت خواهد کرد. اما آنها این کار را به روشی انجام می‌دهند که بسیار قابل‌اعتمادتر و مفیدتر از هر تبلیغی باشد.

زمانی‌که کار به‌درستی انجام شد، اینفلوئنسر مارکتینگ تقویت‌کننده خواهد بود: این نوع بازاریابی توانایی دسترسی، اعتبار و هنر فروشندگی جامعه اینفلوئنسرها را به‌کار می‌گیرد تا از کالای شما در برابر مشتری حمایت کند و نتیجه آن آگاهی، بهبود ادراک و اقدام به خرید توسط مشتری خواهد بود.

چگونه اینفلوئنسر مارکتینگ موفق ایجاد کنیم؟

اینفلوئنسر مارکتینگ به‌شکل چشمگیری توسعه یافته است، اما بسیاری از بازاریابان نمی‌دانند چگونه از نفوذ اشخاص مشهور شبکه‌های اجتماعی استفاده کنند تا تلاش‌های اینفلوئنسر مارکتینگ را به نتیجه برسانند. در ادامه راهنمای کوتاهی درباره شیوه‌هایی برای انجام فعالیت موفق اینفلوئنسر مارکتینگ آورده شده است.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%a7%db%8c%d9%86%d9%81%d9%84%d9%88%d8%a6%d9%86%d8%b3%d8%b1-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9%d8%aa%db%8c%d9%86%da%af/


اصول سرمایه گذاری

انگیزه‌های متعددی باعث می‌شود تقریبا همه انسان‌ها در طول زندگی خود به «سرمایه‌گذاری» بیندیشند. با این حال، سوالات و ابهامات گوناگونی در مورد اصول سرمایه‌گذاری، باعث می‌شود تا تنها عده اندکی از آنها وارد این مسیر پر چالش اما جذاب شوند.

سرمایه‌گذاران زیادی بوده‌اند که وارد این مسیر شده، بخشی از آن را طی کرده و با شکست مواجه شده‌اند. از طرفی عده کسانی که در فرآیند سرمایه‌گذاری تلاش کرده و به موفقیت‌های چشمگیری رسیده‌اند نیز کم نیست.

اصول سرمایه‌گذاری

انگیزه‌های متعددی باعث می‌شود تقریبا همه انسان‌ها در طول زندگی خود به «سرمایه‌گذاری» بیندیشند. با این حال، سوالات و ابهامات گوناگون قبل از شروع سرمایه‌گذاری، باعث می‌شود تا تنها عده اندکی از آنها وارد این مسیر پر چالش اما جذاب شوند.

سرمایه‌گذاران زیادی بوده‌اند که وارد این مسیر شده، بخشی از آن را طی کرده و با شکست مواجه شده‌اند. از طرفی عده کسانی که در فرآیند سرمایه‌گذاری تلاش کرده و به موفقیت‌های چشمگیری رسیده‌اند نیز کم نیست.

تعیین هدف

اولین مرحله از هر سرمایه‌گذاری تعیین هدف از سرمایه‌گذاری است. بسته به شرایط سرمایه‌گذار می‌توان دامنه‌ مختلفی از اهداف سرمایه‌گذاری متصور شد. تعیین هدف از این بابت حیاتی است که انتخاب گام‌های بعدی در فرآیند سرمایه‌گذاری را میسر خواهد کرد.

درخصوص تعیین هدف تمایز بین دو دوره «کوتاه مدت» و «بلند مدت» در فرآیند سرمایه‌گذاری امری ضروری است.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%a7%d8%b5%d9%88%d9%84-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c/


تفکر ناب چیست؟

عرصه کنونی کسب و کار، تصویری جدید از سازمان ارائه می کندکه با این نگرش جدید، سازمان مجموعه‌ای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری با تفکر ناب است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری،آفرینش ارزش در خود سازمان است.

برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگماهاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش‌سیگما(Six Sigma) یعنی 3?4 خطا در یک میلیون فرصت می‌باشد. مفهوم بنیادی تفکر ناب، در ریشه‌کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است.

تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهره‌وری و ارزش‌آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه‌ها و اتلافات؛ به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگماها را رفع عیوب، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع، نظیر مفاهیم و تکنیکهای تفکر ناب (Lean Thinking) دانست.

چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید. در واقع اگر ناب بودن را خالص بودن معنا کنیم، کاری که در ناب سازی انجام می‎شود، خالص کردن فرآیند‎ها از اتلاف خواهد بود. یک ناب اندیش تمام تلاش خود را می‎کند که اتلاف‎ها را شناسایی و برای حذف آن‎ها به شکل اصولی اقدام کند.

شناسایی جریان ارزش (Value Stream)

جریان ارزش مجموعه‌ایی است از کلیه اعمال ضروری برای یک محصول معین ، این موضوع شامل همه فرایندهای تولید محصولات و خدمات یعنی از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را دربر می‌گیرد.

شناسایی کل جریان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول گام بعدی تفکر ناب است . به این طریق وجود حجم بسیار زیاد اتلاف (Muda) در سازمان برملا می گردد .
نقشه جریان ارزش همه اعمال لازم برای طراحی ، سفارش و ساخت یک محصول معین را شناسایی می کند ،

تجزیه‌وتحلیل جریان ارزش ، نشان می‌دهد که در طول جریان ارزش سه نوع فعالیت صورت می‌گیرد :

1) فعالیتهایی که معلوم می‌شود آشکارا ارزش‌آفرینند .

2) فعالیتهایی که معلوم می‌شود ارزش‌آفرین نیستند ولی بدلیل دانش فنی موجود و داراییهای تولیدی ، اجتناب ناپذیرند . (مودای نوع اول)

3) فعالیتهای اضافی بسیاری که معلوم می‌شود هیچ ارزشی نمی‌آفرینند و بی‌درنگ قابل حذف هستند . (مودای نوع دوم)

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%86%d8%a7%d8%a8-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/


تفکر نقادانه در کودکان

شاید این سوال پیش بیاید که تفکر نقادانه در کودکان چگونه است؟ واقعیت آن است که بر اساس مطالعات علمی در دنیای پیچیده امروز کودکان برای دستیابی به موفقیت و شادکامی نیازمند مهارت هایی هستند که یکی از آنها تفکر انتقادی است.

تفکر انتقادی به زبان ساده یعنی این مهارت که بچه ها قادر باشند مسائل پیرامون خویش را به روشنی درک کنند، اطلاعات لازم را جمع آوری و ترکیب کنند و توانایی ارزیابی، تحلیل و داوری آن را داشته باشند تا بتوانند استدلال کنند و به ارزیابی مسائل و مشکلات بپردازند.

نقص در آموزش این مهارت از کودکی می تواند باعث صدمه، مسمومیت ذهنی، عدم پذیرش یا خرابکاری هایی شود که ممکن است فرد را با خطرات مهلکی رو به رو سازد.

کودکی که مهارت تفکر نقادانه را نیاموزد، در جوانی و بزرگسالی نمی تواند راه حل های متعدد برای مسائل را ارزیابی و بهترین شیوه را انتخاب کند و با شکست های متعدد رو به رو خواهدشد.

رای ایجاد تفکر نقادانه در کودکان چه کار کنیم؟

واقعیت آن است که تفکر انتقادی بیش از هر چه باید در مدارس پرورش و شکوفا شود. اما با توجه با ناکار آمدی مدارس در ایران، ما پدر مادرها باید بتوانیم زمینه تفکر انتقادی را در بچه هایمان مهیا کنیم.

انجمن فلسفی آمریکا برای پرورش تفکر نقادانه در کودکان توصیه‌هایی دارد که بسیار کاربردی و نتیجه‌بخش است؛ اگر که آنها را با آگاهی و شناخت و به گونه‌ای مؤثر به کار گیریم:

زودتر دست به کار شوید:

هر چند ممکن است کودکان خردسال برای فرا گیری دروس زندگی در قالب منطق رسمی آمادگی کافی نداشته باشند، اما شما می توانید روند ساده نتیجه‌گیری را به آنها آموزش دهید. تنها لازم است با فرزندتان گفت و گوهای رفت و برگشتی انجام دهید.

برای مثال اگر مایل به شرکت در برنامه‌ای خاص یا پوشیدن لباس منتخب شما نیست، از او بخواهید دلایل خود را برایتان توضیح دهد.

با این تمرین کودک به مرور زمان می‌آموزد که علاوه بر ریشه‌یابی نتیجه‌گیری‌های خود، علل ذکر شده توسط دیگران را هم ارزیابی کند.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%86%d9%82%d8%a7%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9%d8%a7%d9%86/


تفکر واگرا چیست؟

احتمالا برای شما هم پیش آمده با مشکل خاصی مواجه شوید که راه‌حل‌های موجود به کارتان نیاید و نیازمند روش‌های جدید و خلاقانه باشید؛ اما با خود فکر کرده‌اید چطور می‌توانید از زاویه‌ای دیگر به مشکلات نگاه کرده و راه‌حل‌های جدید پیدا کنید؟پاسخ شما یک کلمه است: تفکر واگرا.

شاید داشتن تفکر واگرا و نگرشی متفاوت کمی سخت به ‌نظر برسد، اما در صورتی که بدانید منظور از تفکر واگرا دقیقا چیست و چگونه می‌توانید این مهارت را در خود تقویت کنید، شما هم قادر خواهید بود برای حل مشکلاتی که سر راهتان قرار گرفته‌، از ایده‌های نو و خلاقانه استفاده کنید.

چیزی که برای رسیدن به تفکر واگرا به آن نیاز دارید، تفکر درباره موضوعات مختلف و فراتر از هر چهارچوب و محدودیتی است که در ذهن دارید. این نگرش آزادانه به شما کمک می‎کند ایده‌هایی را کشف کنید که تمرکز بر محدودیت‌ها مانع از خلق آن‌ها می‌شود.

تفکر واگرا عبارتست از : بررسی راه حل های گوناگون که مستلزم دیدن تمامی راه حل های ممکن و یا ابداع راه حل های جدید است . زیرا در این روش افکار فرد در جهات متعدد و متنوع سیر می کند.

هیلگارد، یکی دیگر از محققان شناخته شده در این زمینه، معتقد است که در فرایند خلاقیت، فرد در مواجهه با مسئله تمامی راه حل های ممکن را بررسی می کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب می نماید.

به عبارت دیگر، او هم از تفکر واگرا و هم از تفکر هم گرا استفاده می کند. در نتیجه می توان گفت که خلاقیت شامل هر دو نوع تفکر می شود. با این همه خلاقیت با تفکر واگرا هم بستگی بیشتری دارد.

تقویت تفکر واگرا

برای دستیابی به این تفکر لازم است ویژگی‌های شخصیتی زیر را داشته یا آن‌ها را در خود تقویت کنید:

انعطاف‌پذیری

برای رسیدن به خلاقیت و پذیرش ترکیب ایده‌های غیرمنتظره درباره یک موضوع خاص، ذهنی باز داشته باشید.

پیچیدگی

برای رسیدن به تفکر واگرا باید با یک تفکر پیچیده، ایده‌های خلاقانه و چندوجهی خلق کنید.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%88%d8%a7%da%af%d8%b1%d8%a7-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/